Frozen Shadows

Frozen shadows are real

Frozen Shadows

Frozen shadows are real

غرق در تاریکی...
میلرزد...
ترسیده...
خودش را درآغوش میگیرد و به خواب میرود...
او حالا سایه یست در سرمای زندگی...
در دنیای سایه های یخ زده...

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب
  • ۹۹/۰۳/۰۸
    -_-
  • ۹۹/۰۳/۰۴
    ._.
۱۲
آبان

دقیقا یک سال گذشت از اخرین مطلبی که گذاشتم

تو این یک سال حتی یادم نمیومد وبلاگی به این اسم دارم

مطالبشو که خوندم برام عجیب اومدم. من که زندگیم خیلی ساده بود، چرا انقدر افسرده بودم؟ من که زندگیم خوب بود چرا انقدر حالم بد بود؟

زندگی همینه. یه اتفاق ساده‌ی بد میتونه کاری کنه باور کنیم که بدبختیم، که کوهی از مشکلات رو سرمونه و داره خوردمون میکنه درحالی که این کوه عادی نیست، کوهه یخه، هنوز مشکلات اصلی توراهه

انقدر زندگی رو برای خودت سخت نگیر، از حالت لذت ببر، تو زندگی خوبی داری، باور کن که میتونی قهرمان زندگی خودت باشی، فقط یکم تلاش کن

البته اینم بگم که شاید حال بد اون موقعم تونست این ادم بیخیال الانو بسازه

نتیجه ی اخلاقی: سخت نگیرید کلا ((:

۱۲
فروردين

گاهی وقتا ترس مثل غول شب کابوسا مارو دنبال میکنه

ترس از دست دادن خیلی چیزا. از جمله خودمون.

میترسیم خودمونو از دست بدیم. میترسیم که دیگه هیچوقت خودمونو نبینیم.

میترسیم. از ادمای دور و برمون. از اینکه مارو از ما بگیرن.

شاید به خاطر همینه بیشترمون یه ماسکی زدیم تا شاید هیچکس نشناستمون.

نشناسن تا شاید هیچوقت دستشون بهمون نرسه. 

زمان میگذره. ماسک جای خودشو تو صورتمون پیدا میکنه و زمانی میرسه که خودمونم باورمون میشه که این شخصی که جلوی اینه ایستاده منم.

نه اون تو نیستی. اون هیچکس نیست جز چیزی که تو رویاهات ساختی. 

خودتو گم میکنی. به قیمت به دست آوردن کسی که نیستی. به قیمت فرار از ترست.

کم کم میشی یه ادم دیگه. کسی که خودشو برای از دست ندادن خودش گم کرد.

به خودت میای. دیگه حتی خودتم تو این دنیا نداری.

تا وقت داری بردار اون ماسک رو. خودت، خود واقعیت باید خودتو نجات بده نه هیچکسه دیگه.

تا دیر نشده ، تا گم نشدی خودتو از اون ماسک پس بگیر.

حتی اگر خیلیا رو تو این دنیا از دست بدی. شک نکن ارزششو داره.

شاید دیگه اونایی که به اصطلاح دوستشون داری دورت نباشن. ولی کسی که بیاد تا ابد پیشت میمونه. 

خودتو باور کن. چون بدون هیچکس جز خودت نمیتونه نجاتت بده. هیچکس.

۱۷
دی

آروزهایمان را باد با خود برد.

به گورستان رویاهایمان.

۱۶
آذر

یادم نبود هنوز تو این دنیا بیان بلاگیم وجود داره :دی

۰۱
بهمن

خب شاید تقصیر خودم بود که نصف بیشتر آدمای زندگیمو از دست دادم...

۰۶
دی

هیچوقت فکرشو نمیکردم روزهای بدون پارکور بتونه انقدر مزخرف باشه...

۱۱
آذر

The sKy is BLUE

like me and YOU

.

.

.

.

heh! who could ever LOVE 

A

Beast?

۰۸
آذر

و مآه گَرمی بَخشِ زِندِگیَم بود...

۰۵
آذر

دکمه غلط کردمه زندگی کوش؟؟؟😐

۰۴
آذر

میگن یادآوری خاطرات دردناکه:/🤔

ولی نمیدونن رفتن و خوندن خاطراتت و زنده شدنشون جلو چشات چه حسی داره😂✋

اونم وقتی کل اونجا رو دست خالی خودت بهم ریختی😂

آی ریلی پرود آو مای سلف😂