تازه دارم به دیوانگی خودم پی میبرم:|
یکی نیست بگه عاخه این چرتو پرتا چیه مینویسی تو؟ حداقل دوتا متن قشنگ بنویس مردم خوششون بیاد بازدیدات بره بالا:||||
ولی بازم هرطور فکرمیکنم به این نتیجه میرسم که بهتره برم پفکمو بخورم به این چیزاهم کاری نداشته باشم:))))
ولی من ازاولم عاشق چرتو پرت نویسی بودم:))
مثلا راجب خودم بنویسم که داره دربدبختی و کلی مشکلات روحی و روانی غلت میزنه ولی اخرش میره دفترخاطراتشو باز میکنه خاطرات قبلیشو میخونه میگه نههه...تو الان حالت خوبه حداقل هرچی هستی بهتر ازاون موقعی با این دلنوشته هات..!!! :)) (ازاولم به خودم خیلی لطف داشتم)
یا اینکه وقتی به دیوار زل زدم و دارم مثل ابلهان به هیچی فکر میکنم یه دفعه فاطمه بیاد بگه **** فیلان شده(سانسور) چته باز؟!
( زشته نمیتونم بگم دوستام چقدر بهم لطف دارن^___^)
یا تهمینه که با اون قد بلندش میاد همچین میزنه پس کله ام که مغزم با میز یکی میشه بعد میگه پاشو ببینم عین این**** های شده!!!!
و هندزفری تو گوشم که بهتر از هرکس دیگه ای میشناستم اگر یه روز به حرف دربیاد.... اهم... اونوقت فکر کنم شب بخوام صبح چشمامو باز کنم ببینم سراز تیمارستان درآوردم!!!!!
چه کنم دیگه:)) من همون دیوانه نویس خاطراتم هستم!:))